سلامتیادداشت

فریاد شورای شهر؛ مسئول «کشتار خاموش» تهران کیست؟

بررسی چرایی جهش ۲۰ درصدی فوتی‌های پایتخت و پرونده‌ای که روی میز قاضی نیست

بررسی ادعای تکان‌دهنده‌ی عضو شورای شهر در برابر سکوت نهادهای مسئول؛ آیا مازوت‌سوزی جان تهرانی‌ها را می‌گیرد؟

تصور کنید هر روز صبح که از خواب بیدار می‌شوید، یک هواپیمای مسافربری متوسط در تهران سقوط می‌کند و تمام سرنشینانش کشته می‌شوند. نه صدای انفجاری می‌آید، نه دودی سیاه از لاشه‌ی هواپیما بلند می‌شود و نه ستاد بحرانی تشکیل می‌شود. این، سناریوی یک فیلم آخرالزمانی نیست؛ این تصویر دقیقی است که آمارهای جدید، از وضعیت مرگ‌ومیر در پایتخت ترسیم می‌کنند.

در حالی که تهران زیر لایه‌ای ضخیم از خاکستریِ سمی مدفون شده، مهدی بابایی، عضو شورای شهر تهران، از یک آمار تکان‌دهنده پرده برداشته است:

افزایش ۲۰ درصدی مرگ‌ومیر روزانه در پایتخت، دقیقاً همزمان با اوج‌گیری آلودگی هوا

این گزارش، تلاشی‌ست برای عبور از مه غلیظی که نه تنها آسمان شهر، بلکه حقیقت ماجرا را نیز پوشانده است. چرا تهران تبدیل به «اتاق گاز» شده است و مسئولیت مرگ‌ومیر پایتخت با کیست؟

 

مهدی بابایی، رئیس کمیته ایمنی شورای شهر تهران
مهدی بابایی، رئیس کمیته ایمنی شورای شهر تهران

 

جهش مرگ از ۱۸۰ نفر به ۲۲۰ نفر؛ عددها دروغ نمی‌گویند!

تا همین ماه گذشته، سازمان بهشت زهرا (س) روزانه میزبان حدود ۱۸۰ پیکر بی‌جان بود. عددی که به خودی خود بزرگ است، اما در چارچوب روال طبیعی مرگ‌ومیر کلان‌شهری ده میلیونی تفسیر می‌شد. اما ناگهان، ورق برگشت.

مهدی بابایی، رئیس کمیته ایمنی شورای شهر تهران، با زبانی صریح که کمتر از مسئولان رسمی شنیده می‌شود، اعلام کرد: «آمار روزانه فوتی‌ها اکنون به ۲۲۰ نفر رسیده است.» این یعنی روزانه ۴۰ خانواده‌ی بیشتر، عزیزانشان را از دست می‌دهند. این اختلاف ۴۰ نفری، دقیقاً همان «هزینه‌ی سربار» زندگی در تهران است؛ مالیاتی که شهروندان نه با پول، بلکه با جانشان پرداخت می‌کنند.

این جهش ۲۰ درصدی، آن‌هم در بازه‌ی زمانی کوتاه یک‌ماهه‌ی اخیر، نمی‌تواند ناشی از تصادفات رانندگی یا یک بیماری واگیردار ناگهانی باشد. همه انگشت‌های اتهام به سمت آسمان نشانه رفته است؛ آسمانی که دیگر آبی نیست.

 

وقتی «آنفلوآنزا» با «گوگرد» هم‌دست می‌شود

اما آلودگی هوا دقیقاً چطور می‌کشد؟ دکتر محمد جمالیان، عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس، پرده از مکانیسم این کشتار برمی‌دارد. به گفته‌ی او، مسئله فقط سرفه و سوزش چشم نیست. آلاینده‌های جوی (به‌ویژه ذرات معلق PM2.5 و اکسیدهای گوگرد) سیستم ایمنی بدن را فلج می‌کنند.

جمالیان در گفت‌وگویی صریح با ایسنا تاکید می‌کند: «آلایندگی، میزان مرگ‌ومیر آنفلوآنزا را به شدت افزایش می‌دهد.» در واقع، هوای آلوده مانند یک کاتالیزور عمل می‌کند؛ بیماری‌های زمینه‌ای، مشکلات قلبی و ویروس‌های فصلی که در حالت عادی قابل کنترل بودند، در ترکیب با هوای سمی تهران به قاتلانی بی‎رحم تبدیل می‌شوند.

گزارش‌های اورژانس تهران نیز این ادعا را تایید می‌کند. افزایش تماس‌های مرتبط با حملات قلبی و تنفسی، دقیقاً منطبق بر نمودارهای صعودی شاخص کیفیت هوا (AQI) است. بدن انسان، به ویژه در سالمندان و کودکان، توانایی تصفیه‌ی این حجم از سموم را ندارد و در نهایت، قلب یا ریه تسلیم می‌شود.

 

خلاء داده‌ای؛ پناهگاه امن مسئولان

نکته‌ی هولناک ماجرا اینجاست که ما با یک «قیچی دوسر» مواجهیم: از یک‌سو سازمان متولی دفن (بهشت زهرا) با استناد به بروکراسی اداری، خود را از مقام تحلیل‌گر عزل می‌کند و صرفاً «ماشین‌حساب» اموات است؛ و از سوی دیگر نهادهای ناظر (مثل شورای شهر) بدون دسترسی به دیتای خام پزشکی قانونی، تنها می‌توانند بر طبل «کلیات» بکوبند. این «منطقه پرواز ممنوعِ آماری»، دقیقاً همان‌جایی است که مسئولان اجرایی در آن پناه می‌گیرند تا از پاسخگویی درباره تاثیر مستقیم مازوت بر ایست قلبی فرار کنند. وقتی علت مرگ در گواهی فوت «ایست قلبی» درج می‌شود و نه «ایست قلبی ناشی از استنشاق دی‌اکسید گوگرد»، جنایت در لابلای کاغذبازی اداری گم می‌شود.

متهم ردیف اول: مازوت‌سوزی از فروردین تا زمستان

سال‌هاست که مسئولان دولتی، آلودگی هوای زمستان را به گردن «پدیده طبیعی وارونگی دما» (Inversion) می‌اندازند. اما اظهارات اخیر نماینده اراک در مجلس، این روایت را به چالش می‌کشد. جمالیان فاش کرده است که: «امسال از اول فروردین در کلان‌شهرها مازوت سوزانده‌اند.»

این یک اعتراف تکان‌دهنده است. مازوت‌سوزی که پیش‌تر به عنوان راهکاری اضطراری برای جبران ناترازی گاز در روزهای یخبندان توجیه می‌شد، حالا به یک «رویه استاندارد» در تمام فصول تبدیل شده است. گوگرد حاصل از سوختن مازوت، یکی از سمی‌ترین ترکیبات برای ریه‌ی انسان است.

در حالی که قانون هوای پاک، دولت را مکلف به نوسازی ناوگان حمل‌ونقل، استانداردسازی سوخت و فیلتراسیون نیروگاه‌ها کرده است، شواهد نشان می‌دهد که نه تنها اقدامی صورت نگرفته، بلکه با سوزاندن سوخت‌های بی‌کیفیت، عملاً به استقبال بحران رفته‌ایم.

 

بهشت زهرا (س)

واکنش بهشت زهرا: «ما فقط دفن می‌کنیم»

در برابر این آمارها، واکنش غیررسمی سازمان بهشت زهرا (س) قابل تأمل است. محمود رضائیان، مدیرعامل سابق این سازمان در اظهارنظری که همچنان به عنوان رویه سازمانی این نهاد شناخته می‌شود، آب پاکی را روی دست منتقدان ریخت:

«سازمان بهشت زهرا آمار مرگ را تجزیه و تحلیل نمی‌کند.»

این سازمان مدعی است که صرفاً متولی ثبت و دفن است و تحلیل علت مرگ، وظیفه‌ی پزشکی قانونی و وزارت بهداشت است. اگرچه این حرف از نظر اداری صحیح به نظر می‌رسد، اما در عمل باعث ایجاد یک حفره‌ی اطلاعاتی بزرگ شده است. وزارت بهداشت معمولاً در انتشار آمار رسمی «مرگ‌های منتسب به آلودگی هوا» با احتیاط و تأخیر چندماهه یا چندساله عمل می‌کند. این تأخیر، فرصت طلایی برای اقدام فوری و پیشگیرانه را از بین می‌برد و اجازه می‌دهد تا بحران، عادی‌سازی شود.

دعوای قوا بر سر جنازه‌ی «قانون هوای پاک»

مهدی بابایی در شورای شهر، تعارف را کنار گذاشته و هر سه قوه را مقصر می‌داند.

  1. قوه مجریه: به دلیل ترک فعل در اجرای قانون هوای پاک، عدم اسقاط خودروهای فرسوده و مدیریت غلط انرژی.
  2. قوه مقننه: به دلیل ضعف در نظارت عالیه بر اجرای قوانینی که خود تصویب کرده است.
  3. قوه قضاییه: به دلیل عدم رسیدگی جدی به پرونده‌های «ترک فعل» مدیران.

طبق اصل ۲۴ قانون اساسی و ماده ۳ قانون مطبوعات، رسانه‌ها حق دارند انتقادات سازنده را برای روشن شدن افکار عمومی منتشر کنند. امروز، انتقاد سازنده یعنی پرسیدن این سوال که: چرا قانون «هوای پاک» که سال‌هاست تصویب شده، به کاغذپاره‌ای تبدیل شده؟

خصوصی‌سازیِ مطالبه‌گری

دعوت عضو شورای شهر از مردم برای شکایت قضایی، شاید در نگاه اول یک حرکت پوپولیستی به نظر برسد، اما در عمق خود یک اعتراف تلخ ساختاری دارد: «بن‌بست نظارتی». وقتی نماینده‌ی پارلمان شهری (قوه مقننه محلی) از شهروندان می‌خواهد که علیه دولت (قوه مجریه) به دادگاه (قوه قضائیه) پناه ببرند، یعنی مکانیزم‌های درونی نظارت بر «قانون هوای پاک» عملاً فروپاشیده و حالا توپ در زمین «مدعی‌العموم» نیست، بلکه در زمین «بازماندگان» است؛ نوعی خصوصی‌سازیِ مطالبه‌گری در امر عمومی. سیستم به جای اصلاح خودکار، منتظر است تا شهروندِ داغدیده، کفش آهنین بپوشد و حق حیاتش را در راهروهای دادگاه جستجو کند.

 

راهکار چیست؟ شکایت کنید!

در اقدامی کم‌سابقه، رئیس کمیته ایمنی شورای شهر پیشنهاد داده است:

«خانواده متوفیانی که عزیزانشان در این یک ماه اخیر دچار مرگ ناگهانی شده‌اند، از مسئولین متولی قانون هوای پاک شکایت کنند.»
مهدی بابایی؛ رئیس کمیته ایمنی شورای شهر

این پیشنهاد، اگرچه دردناک است، اما شاید تنها راه باقیمانده برای شکستن سکوت باشد. قوه قضاییه طبق قانون مکلف است به شکایات رسیدگی کند. اگر صدها پرونده شکایت با موضوع «قتل غیرعمد ناشی از ترک فعل در اجرای قانون هوای پاک» روی میز قضات قرار گیرد، شاید هزینه‌ی بی‌عملی برای مدیران بالا برود.

کلام آخر: نفس‌هایی که شمرده می‌شوند

وضعیت تهران از مرحله‌ی «هشدار زرد و نارنجی» عبور کرده و به وضعیت «قرمزِ خونی» رسیده است. افزایش ۴۰ نفری در آمار روزانه‌ی فوتی‌ها [که بعید نیست در روزهای آینده افزایش یابد]، فقط عدد و رقم نیست؛ پدران، مادران و فرزندانی هستند که قربانی ناکارآمدی مدیریتی و سوخت‌های سمی شده‌اند.

تا زمانی که «شفافیت آماری» وجود نداشته باشد و پزشکی قانونی رسماً علت مرگ را «مسمومیت با آلاینده‌های شهری» اعلام (ثبت) نکند، و تا زمانی که مازوت‌سوزی انکار شود، این چرخه‌ی مرگ ادامه خواهد داشت. تهرانِ ۱۴۰۴، بیش از هر زمان دیگری به «هوای تازه» و «حقیقت تازه» نیاز دارد.

آیا قوه قضاییه به پیشنهاد عضو شورای شهر لبیک می‌گوید و پرونده‌ی مدیرانی که قانون هوای پاک را اجرا نکرده‌اند، بازگشایی می‌کند؟ یا باید منتظر باشیم تا آمار ۲۲۰ نفر در روز، به عددی بزرگتر تبدیل شود؟ زمان به سرعتِ نفس‌های تندِ یک بیمار آسمی در حال گذار است.

/ آیدین شیرگو

منبع
پایگاه خبری دید سوم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا